نویسنده: محمد کاوه




 

با توجه به تجربیات غرب و پی آمدهای اجتماعی که به دنبال رواج چنین معاشرت هایی پدید آمده، به نظر می رسد ظهور این پدیده در جامعه ما تأثیرات ساختی و فرهنگی بر بسیاری از نهادهای اجتماع به خصوص خانواده و ازدواج بگذارد. رواج گسترده این نوع روابط بین شخصی از یک طرف منجر به افزایش تعداد مجردها و کاهش نرخ ازدواج، افزایش سن ازدواج، افزایش نرخ طلاق و افزایش فرزندان نامشروع خواهد شد و از طرف دیگر موجب شکل گیری قالب های جدید روابط زناشویی بدون ازدواج مانند هم خانگی (COHABITATION) می شود که به مرور زمان نهاد خانواده و ازدواج را به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی با چالش مواجه می سازد. نتایج بسیاری از تحقیقات از جمله مطالعات کان و لندن (KAHN & LONDON- 1991) دماریس(DEMARIS- 1993) سموک(SMOCK- 2000) و فرینگ و فورمن(FERING & FURMAN- 2000) از همبستگی روابط جنسی و صمیمانه قبل از ازدواج و هم خانگی با افزایش ریسک طلاق و از هم پاشیدگی خانواده بعد از ازدواج حکایت می کند. تیچمن(TEACHMAN- 2003) نیز معتقد است آن دسته از روابط صمیمی قبل از ازدواج که تنها با یک نفر یعنی شوهر فعلی محدود شده بوده است با ریسک فزاینده طلاق همراه نبوده ولی داشتن رابطه صمیمی، ‌جنسی و هم خانگی با افراد دیگر غیر از همسر فعلی با خطر طلاق همراه است(موحد و همکاران، 1386: 35-37). هم چنین بسیاری از بررسی ها نشان داده اند که اغلب دوستی های خیابانی منجر به ازدواج نمی شوند و اگر هم در برخی از موارد این اتفاق بیافتد، طبق آمارهای موجود، ‌بیش از نیمی از آن ها در سال های ابتدایی زندگی از هم می پاشد. ضمن آن که شواهد نشان می دهد 40 درصد تجاوز به عنف ها در اثر دوستی های خیابانی و پنهانی با وعده ازدواج رخ می دهد و روابط پنهانی پسران و دختران از موضوعات قابل تأملی است که جرائم گوناگون از جمله: قتل، آدم ربایی، اخاذی و تجاوز به عنف در این شرایط به راحتی شکل می گیرد (خاکی، 1387: 11). از طرفی، دختری که حرمت و جایگاه خود را پایین می آورد و نسبت به پسری ابراز علاقه می کند و یا نامه و عکس به او می دهد، پس از بی وفایی پسر و ترک وی، ‌به شدت دچار سرخوردگی شده و تا سرحد افسردگی پیش می رود. این گونه دختران جایگاه و کرامت خود را آن چنان آسیب دیده می دانند که از خود متنفر شده و پیوسته احساس بی ارزشی می کند؛ که این خود یک آسیب روانی برای دختر به شمار می رود. نوع دیگر آسیبی که دختران متحمل می شوند، ‌آسیب اجتماعی است. مثلاً دختری که با پسری عکسی می اندازد و این عکس در جامعه پخش می شود، دیگر او حتی از خانه هم نمی تواند خارج شود. دختران شاداب و سرزنده بسیاری وجود دارند که در کوران چنین وقایعی مسیر زندگی خود را به شدت تغییر می دهند و باقی مانده عمر خود را به همراه نوعی بیزاری از خود می گذرانند. دخترانی که در جامعه به عنوان کسی که دوست پسر دارد معرفی می شوند، ‌حتی اگر ازدواج کنند نمی توانند زندگی متعادلی داشته باشند؛ زیرا به شکل های گوناگون از طرف همسر و یا خانواده او مورد سرزنش قرار می گیرد و به هر بهانه ای بی قید بودن وی را به رخش می کشند. این پدیده خود می تواند تهدیدی برای نهاد خانواده در جامعه و افزایش میزان طلاق باشد. آسیب تربیتی (PEDAGOGICAL DAMAGE) آسیب دیگری است که به دختران در این زمینه وارد می شود. دختری که فردی رابطه دار با چند پسر معرفی می شود، ‌جایگاه خود را به عنوان فردی شایسته برای تربیت در ذهن اولیای خانه و مدرسه و حتی دوستانش از دست می دهد. پسران نیز به گونه ای نسبتاً‌ متفاوت در جریان آسیب های روانی، اجتماعی و تربیتی قرار می گیرند؛ ولی از آن جایی که به لحاظ اجتماعی قبح ارتباط پسران با دختران در مقایسه با ارتباط دختران با پسران برای پسران کمتر از دختران است، به این لحاظ نوع و شدت آسیب هایی که متوجه پسران است با دختران بسیار متفاوت می باشد. آن دسته از نوجوانانی که می توانند به شکل متعادل و به تدریج هویت خود را بیابند، ‌معمولاً رفتاری متعادل و متعارف که مورد پذیرش جامعه است می یابند. ولی آنانی که نمی توانند چنین هویتی را برای خود کسب کنند، دچار سرگردانی و آشفتگی می شوند(احمدی، 1385: 7-9). علاوه بر این موارد، جنس مخالف نقش بسیار مهمی در شکل گیری و تحول تصویر بدنی فرد دارد. دوستی با جنس مخالف در عین این که می تواند منبعی برای کسب لذت و تجارب جدید و رفع نیازها باشد، ‌منبعی برای ایجاد استرس و تغییراتی در عزت نفس افراد نیز به حساب می آید. در این میان، ‌نوجوانان و جوانان که به تازگی گرایش به برقراری ارتباط با جنس مخالف پیدا کرده اند بیشتر از هر گروه دیگری در معرض این خطر هستند که در حین روابط دوستی خود عزت نفس و تصویر بدنیشان دست خوش تغییر و تحول شود. این موضوع در پژوهش های خارجی به حدی در نظر گرفته شده است که حتی برای آن واژه «دغدغه قرار عاشقانه»تعریف کرده اند که شامل: دغدغه های نوجوانان به خصوص دختران در زمینه محبوبیت برای جنس مخالف، قرار گذاشتن و جذابیت برای آن ها می شود. این دغدغه ها ارتباط تنگاتنگی با سلامت روانی فرد دارند، ‌به طوری که هر چه عزت نفس فرد پایین تر و افسردگی وی بالاتر باشد، ‌اهمیت بیشتری برای محبوبیت نزد دیگران قائل خواهد بود(بخت، ‌1387: 41). از سوی دیگر، دخترانی که سوء استفاده را تجربه می کنند احتمالاً بیشتر احساس بی ارزشی و احساسات بد درباره خودشان را تجربه کرده و به خودشان شک دارند و کارهایی را که می خواهند انجام دهند از طریق دیگران کنترل می کنند. آن ها احساس می کنند به طرف مقابل وابسته اند و این باور را حفظ می کنند که هیچ کس آن ها را دوست ندارد(یوسفی و همکاران، 1386: 90).
به طور کلی، حیطه آسیب های ناشی از روابط دختر و پسر 3 نوع آسیب را شامل می شود:
الف- آسیب های هیجانی و روان شناختی مانند: از دست دادن قدرت تصمیم گیری، ‌افسردگی، حس استقلال و عزت نفس.
ب- آسیب های جنسی و جسمی مثل: بیماری های مقاربتی، از دست دادن دوشیزگی و بارداری های ناخواسته.
پ- آسیب های فردی- اجتماعی از جمله: عقب ماندگی تحصیلی و شغلی (یوسفی و عابدی، 1386: 153و 154).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.